جابر تواضعی
Jaber Tavazoee
جابر تواضعی، متولد بیستم خرداد 58 است. ده دوازدهتا کتاب دارد، روزنامهنگار است، مستند میسازد، ناشر است و پیش بیاید آب حوض هم میکشد. بیستم خرداد، روز جهانی صنایعدستی است. اما او با اینکه مهندسی معدن خوانده، در تمام عمرش هیچ کاری با صنعت -چه دستی و چه پایی- نداشته.
تا دهسالگی عاشق جکوجانورها بود و میخواست دامپزشک شود. این تصمیم مخصوصاً با استقبال مادرش مواجه شد و با خندهاش برای تاپالهای که گاوها در مطبش خواهند انداخت، حسابی تشویقش کرد. گذشت تا اینکه درراه سفر مشهد و موقع ناهار دریکی از پارکهای شاهرود، یک برگ پاره از مجله گلآقا را پیدا کرد و عاشق کتاب و مجله و نوشتن شد. برای همین تا آخر دبیرستان دستفروشی میکرد که مثل همه نویسندههای بزرگ زندگی سختی را پشت سر گذاشته باشد. اما نمیدانست فقط با این چیزها از کسی نویسنده درستوحسابی درنمیآید.
درست است که او حالا نویسنده خوبی نشده، اما هنوز حیوانها را دوست دارد و عاشق بوی کاهگل و پهن گاوی است که یک نم باران هم بهش خورده باشد. گاهی فکر میکند اگر آنیک صفحه پاره مجله گلآقا را پیدا نکرده بود، هیچوقت بوی خوب کاغذ، لذت سُرخوردن قلم روی صفحه سفید یا حال خوب صدای تقتق کیبورد را درک نمیکرد؛ اما شاید دامپزشک خوبی میشد و میتوانست با نفس مصنوعی به ماهیها، جراحی زیبایی میمونها، نوک بالا کردن دماغ فیلها، اضافه کردن بخار به خرها و جا انداختن واحد «خر بخار» در کنار «اسب بخار» کاری کند که این جامعه شریف و زحمتکش، لااقل توی اینیک مورد پیش اسبها کم نیاورند. اینها هم نه، لااقل میتوانست جان چهارتا گاو و گوسفند یا لااقل مرغ و خروس را نجات بدهد. اینجوری شاید آدم مفیدتری بود.